حرم علی بنابیطالب، آرامگاه امام اول شیعیان در شهر نجف عراق قرار دارد.. علی بن ابیطالب در سال ۴۰ قمری به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادی کشته شد. و در پشت کوفه دفن گردید که بر اساس وصیت خود وی قبر او مخفی نگه داشته شد و قرن دوم هجری، در عصر هارون الرشید، محل قبر علنی شد. به عقیده شیعیان، آدم و نوح هم در کنار علی بن ابیطالب دفن شدهاند همچنین جمع فراوانی از عالمان بزرگ شیعه در این حرم مدفوناند.
علی که در مسجد کوفه به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادی هنگام نماز صبح ۱۹ رمضان با شمشیر زخمی گشتهبود، و در شب جمعه ۲۱ رمضان سال ۴۰ قمری درگذشت، در وصیتی به حسن و حسین محل دفن خود را سفارش کرده بود.
بر اساس وصیتش قبر را پنهان نگه داشتند و جز امامان و برخی شیعیان ویژهٔ این خاندان، کسی از محل دفن آگاهی نداشت. در کتابها بهتفصیل سبب نهفتگی قبر را در کتابهای شیعه شرح دادهاند. سید بن طاووس نوشتهاست: «... پیکر مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) را شبانه خارج کرده و امام حسن و امام حسین (ع) و محمد حنیفه و عبدالله بن جعفر و عدهای از خاندان وی همراه جسد بودند و آن را پشت کوفه دفن نمودند، موقعی که سوال شد: «چرا قبر را مخفی کردید؟»، در پاسخ فرمودند: «جهت ترس از خوارج، چون قبر او را نبش مینمودند.»؛ ولی پس از سقوط دولت بنیامیه و متفرق گشتن خوارج در قرن دوم هجری، در عصر هارونالرشید، محل قبر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علنی شد.»
پیشبینی وی نیز درست از آب درآمد، زیرا در دوران امیری حجاج یوسف ثقفی بر کوفه حدود ۳۰۰۰ قبر برای برای پیدا کردن آرامگاه او نبش گشت، ولی موفق نشدند.
آوردهاند که در دوران خلافت هارونالرشید، روزی هارون برای شکار به زمینهای پیرامون کوفه (نجف یا غریین) رفت و دید که سگهای شکاری آهویی را دنبال میکنند ولی پس از آن که آهو به منطقهٔ خاصی میرود، سگها از دنبال کردن آهو بازمیایستند. هارون دانست که آن سرزمین، مقدس و مطهر است که سگها واردش نمیشوند، لذا در پی تحقیق برآمد و سرانجام دانست که آنجا آرامگاه علی میباشد.
از عبدالله بن حازم نقل است که: «روزی با هارونالرشید از کوفه [برای شکار] به جانب «غریّین» [نجف] بیرون رفتیم، در آن جا آهوانی را دیدیم، بازهای شکاری و سگهای تربیتشده را به سویشان فرستادیم، ساعتی پَیشان رفتند تا این که آهوان به تپّهای پناه بردند و در آن جا آرمیدند. بازها و سگها از تعقیبشان دست کشیدند و برگشتند! هارون از این صحنه شگفتزده شد، سپس آهوان از آن بلندی فرود آمدند و بازها و سگها در پیشان رفتند، ولی دوباره اهوها به آن تپه بازگشتند و بازها و سگها هم دوباره از آنهاصرفنظر کردند، سهباره هم این صحنه تکرار شد. هارون فرمان داد که به کوفه روند و کسی که سنش از همه بیشتر است را نزدش بیاورند، پیرمردی از بنیاسد را نزدش آوردند، هارون به او گفت: «قصه این تپه چیست؟» جواب داد: «پدرم از نیاکانش نقل کرده که میگفتند زیر این تپه قبر علی بن ابیطالب است، خداوند آن را حرم امن برای هر چیزی قرار دادهاست!»».
هارون به دنبال این رویداد در حدود سال ۱۷۱ (قمری) (۱۷۱ خورشیدی) اولین بارگاه و ساختمان مرقد علوی را بنا نهاد. تا چند دهه پیش در زیر طاق نزدیک قبر، نقشی بدیع و زیبا جلبتوجه میکرد که نقش روی درش مردی بود که تیروکماندردست داشت و آهویی در پیش روی او قرار داشت. در سال ۱۳۲۳/۲۴ خورشیدی نگارهٔ یادشده از جای خود برداشته شد و آن را به گنجینهٔ حرم بردند.
حرم چهار در داشت و ضریح از سنگ سفید بوده و گنبد از گل سرخ که بالایش علامت سبزی نصب بود.
عمر بن یحیی از اصحاب امام کاظم این عمارت را بنا کرد.
پس از به قدرت رسیدن داعی صغیر از نوادگان زید پسر امام زینالعابدین در طبرستان، ساخت سوم این آستانه در نهایت شکوه عظمت آغاز شد. عمارت هفتاد طاق داشت.
این ساختمان را عضدالدوله دیلمی بنا نهاد و در حدود سال ۳۲۷ (قمری) (۳۱۷ خورشیدی) ساختش پایان یافت. این سال وفات عضدالدولهاست که بر اساس وصیتش وی را در آرامگاه خاصی که در عمارت آستانه قبلاً پیش بینی شدهبود به خاک سپردند و تا عصر حاضر آن حجره به مقابر سلاطین آل بویه معروف است؛ وی نخستین کسی بود که در آستانهٔ علوی خاک شد. عضدالدوله عمارت آستانه را با شکوه و عظمت درست کرد و همچنین همهٔ شاهان این خاندان و وزیرانشان در بازسازی و آراستن این آستانه نهایت پشتکار را داشتند.
عضدالدوله افزون بر بنای عمارت آستانه، شهر نجف را هم بنا نمود و درش خانههای بسیار و حمامها و بازارهای متعددی ساخت. شیعیان را تشویق به سکونت در آنجا کرد و خدمتگزارانی برای آستانه تعیین و موقوفات زیادی وقفش نمود.
ابن بطوطه که به سال ۷۲۷ (قمری) وارد نجف شد در سفرنامهاش مینویسد: «از باب حضرت وارد مدرسه بزرگی میشوند که طلاب و صوفیان شیعه درش سکونت دارند. در این مدرسه از هر مسافر تازهوارد تا سه روز پذیرایی میشود و هر روز دوبار غذایی مرکب از نان و گوشت و خرما به مهمانان میدهند. از مدرسه وارد بابالقبه میشوند. حاجبان و نقیبان وسرایداران دراین محل مراقب زوار اند و چون کسی برای زیارت وارد میشود به نسبت وضع و مقام او همگی آن جماعت یا یکی از آنها بلند میشوند و با او در آستانهٔ حرم میایستند و اذن دخول میخواهند، سپس اشارت میکنند که آستانه و دو طرف چهارچوبهٔ در ورودی را ببوسند و داخل حرم بشوند. داخل حرم به انواع فرشهای ابریشم و غیره مفروش است و قندیلهای بزرگ و کوچک از طلا و نقره در آن آویخته. در وسط حرم مصطبهٔ [=سکو] چهارگوشی است که صندوقی چوبین دارد و بر روی صندوق صفحات طلای پرنقشونگار که در ساختن آن کمال استادی و مهارت را بهکار بردهاند و با میخهای نقره فروکوفتهاند، چنان که هیچ چیزی از چوب نمودار نیست. ارتفاع مصطبه کمتر از ارتفاع قامت آدمی است و در آن سه قبر هست که میگویند یکی از آن آدم (ع) و دیگری از آن نوح (ع) و سومی از آن علی (ع) میباشد و بین این سه قبر در تشتهای زرین و سیمین، گلاب و مشک و انواع عطریات دیگر گذاشتهاند که زوّار دست خود را در آن فروبرده به تبرک بر سروروی خود میکشند. در دیگر حرم که آستانهٔ نقرهای و پردههای ابریشمین الوان [=رنگارنگ] دارد به سوی مسجدی باز میشود که آن خود چهار در دارد و هر چهار در دارای آستانههای نقره و پردههای ابریشم میباشد. داخل مسجد نیز فرشهای عالی انداختهاند و دیوارها و سقف آن با پردههای حریر مستور است...». در ادامه توضیحاتی از وصف آن روز نجف و زیارت مردم نجف حرم را آمدهاست.
در سال ۷۵۵ (قمری) (۷۳۲/۳۳ خورشیدی) بخشی از آستانهٔ علوی آتش گرفت، مخصوصا زیورآرایی دیوارها که همهاش از چوب ساج و آیینهکاری و نقاشی ارزندهای شدهبود و پردههای پرند و فرشهای آستانه همگی سوخت.
شیخ کمالالدین عبدالرحمان عتایقی حلی نجفی که خود آتشسوزی آستانهٔ علوی را نگریستهبود، بی این که به حجم و مقدار آسیب آتش اشاره نماید، در آخر کتابش خود مینویسد: «تالیف این کتاب در محرم سنهٔ ۷۵۵ (قمری)، سال آتشسوزی در آستانهٔ علوی، پایان گرفت.» سپس افزود که عمارت آستانه در سنهٔ ۷۶۰ (قمری) تجدید بنا شد.
ابن عنبه که کتابش را در سال ۸۱۲ (قمری) گردآورد، دقیقتر حجم و مقدار حریق را مشخص کردهاست و گفتهاست که بخشی از عمارت آستانه -که آرامگاه شاهان آلبویه را در برداشت- سالم ماند، خزانهٔ [کتابخانهٔ] آستانه که پس از هجرت شیخ توسی به نجف اشرف مورد توجه عالمان شیعه شدهبود و اکثر مولفان نسخهای (و غالباً نسخهٔ اصلی) از دستنویس خود را به این آستانه اهدا میکردند، در این آتشسوزی بهکل سوخت. از جمله چیزهای نفیس خطی که در این آتشسوزی از میان رفت، قرآنی بود بر پوست آهو که میگویند به خط امیرمومنان در سه جلد بزرگ بودهاست. ناگفته نماند که یکی از مجلدها فقط حاشیهاش سوخته خطوطش سالم ماندهبود.
هیچ یک از پژوهشگران و مورخان بهسازی و نوسازی آستانه را -که پس از آتشسوزی انجام گرفت- به شخص معینی نسبت نمیدهند و این میرساند که اصل عمارت عضدالدوله سالم بوده و بخشی از تزیینات طعمهٔ آتش شده، سپس زیورآرایی حرم مطهر را جمع فراوانی از شیعیان و شاهان کامل کردهاند.
امروزه حرم از آثار آل بویه و صحن از آثار صفویه و مجموعهٔ این دو از شاهکارهای معماری اسلامی در جهان به شمار میرود.
پس از به قدرت رسیدن دودمان صفویه در ایران و بر اساس باور شاهان این دودمان به علی بن ابیطالب، تعمیرات آستانهٔ علوی را شاه اسماعیل صفوی در سال ۹۱۴ (قمری) (۸۸۷/۸۸ خورشیدی) آغاز کرد. در عصر شاه عباس و با طرح و نقشه و مهندسی شیخ بهایی، صحن تکمیل شد و آراستنها و نوسازی و هدیهها در دوران صفویه بیگسستگی ادامه یافت. شاه اسماعیل در روز ۲۵ جمادیالثانی ۹۱۴ (۹ آبان ۸۸۷) به بغداد رفت و در باغ پیر بوداق منزل کرد و شیعیان ازش استقبال کردند.. سپس رهسپار کربلا شد و بعد برای زیارت علی به نجف اشرف شتافت و چیزهایی گرانمایه به خزانهٔ آستانهٔ علوی اهدا کرد و همهٔ حرم و رواقها را با فرشهای ابریشمین فرش نمود و چراغوارههای زرین برای روشنایی روشنایی به حرم داد، و نیز شش صندوق خاتم در حرم نهاد.
در سال ۱۱۵۶ (قمری) (۱۱۲۱/۲۲ خورشیدی) هنگامی که نادرشاه به زیارت نجف رفت، دستور داد که به جای کاشیهای سبزرنگ -که زمان صفویان به طرح شیخ بهایی گنبد و دو گلدسته را تزیین کرده بود- همه را طلا کنند. وی هزینهای سترگ صرف تعمیر آستانه نمود و هدیههایی بیشمار به خزانهٔ علوی پیشکش کرد که بیشترشان تا کنون در خزانه بازماندهاست.
گنبد آستانه که در عصر عضدالدوله سپید بود و در زمان صفویان سبز شدهبود، زمان نادر زرین شد و تاریخش را در کتیبهٔ ایوان طلای آستانه با طلا سال ۱۱۵۶ قمری نگاشتهاند. این کار نادرشاه تاثیر ژرفی در دلهای شیعیان نهاد و جمع فراوانی از بزرگان شاعران شیعه به فارسی و عربی و ترکی و هندی اشعاری به این مناسبت سرودند.
همچنین در آراستن حرم و کاشیکاری صحن کوشش بسیار کرد، از جمله آثار وی که تا کنون باقی است کاشیکاری ایوانالعلمای کنار رواق به سمت شمال است که به «مقامالعلماء» هم شناخته شده، در آنجا بسیاری از عالمان شیعه و برخی از بزرگان صفوی خاک اند.
همسر نادرشاه رضیه بیگم دختر شاه سلطان حسین صفوی نیز هزینهٔ بسیاری خرج تعمیرات و بازسازی اماکن متبرکه وقف کرد که اکثر کاشیکاری آستانهٔ علوی از آنجا انجام گرفت.
هریک از شاهان قاجار آثاری در این آستانه از خود بازگذاشتند، از آن جمله آغامحمدخان قاجار در سال ۱۲۱۱ (قمری) (۱۱۷۵/۷۶ خورشیدی) ضریح نقره به آستانهٔ علوی تقدیم کرد. زمان فتحعلیشاه در سال ۱۲۳۵ (قمری) (۱۱۹۹/۱۲۰۰ خورشیدی) تعمیراتی در آستانه انجام شد، مانند بازطلاکاری دو گلدسته. در سال ۱۲۶۲ (قمری) (۱۲۲۴/۲۵ خورشیدی) به فرمان عباسقلیخان وزیر محمدشاه ضریحی دیگر از نقره به آستانه هدیه دادند.
در عصر حاضر آخرین تعمیرات و تزیینات حرم در صورت گرفتهاست.
آخرین تعمیرات آستانه و آیینهکاری حرم و رواقها تا سال ۱۳۷۰ قمری(۱۳۳۲ خورشیدی) انجام پذیرفت. در حال حاضر حرم صحنی بزرگ دارد و در میانش، مزار امام علی (ع) و نوح و آدم پیغمبر قرار دارد.
توسعهٔ حرم نیز اکنون جریان دارد و تا حدود سال ۱۳۹۷ طول میکشد.
قصیده فارسی عرفی شیرازی در مدح علی ابن ابیطالب و وصف حرم:
این بارگاه کیست که گویند بیهراس | کای اوج عرش سطح حضیض تو را مماس |
روی قبر صندوقی از ساج خاتمکاری نفیس (اهدایی شاه اسماعیل صفوی) هست. در سدههای پیش بهسازیهایی را این صندوق انجام شده و افزایش و زیورآراییهایی شده که تاریخ برخی از تعمیرات ثبت شدهاست. در اطراف صندوق سوره دهر و چند حدیث دربارهٔ علی با خط زیبای محمد بن علاءالدین محمد حسینی و تاریخ ۱۱۹۸ (قمری) (~۱۱۶۲ خورشیدی) را نوشتهاند. در قسمت بالای سر روی صندوق تعمیرهایی که در میانههای سده ۱۲ خورشیدی انجام شده، ذکر شدهاست و در پایانش نام استاد کار ذکر شده: «بندهٔ خاکسار محمدحسین نجار شیرازی».
ابعاد صندوق ۳٫۰۳×۴٫۸۳×۱٫۸۳ متر است. بانی ساخت محمدجعفر بن محمد صادق از بزرگان دربار زند است. پیرامون صندوق جوشن کبیر نوشتهاند و بالایش سورهٔ انسان با عاج سفید. چند سوره و آیهٔ دیگر نیز نوشتهاند. روی صندوق شیشهای قرار دارد که هنگام گذاشتن ضریح نو ۱۳۶۱ (قمری) گذاشتهاند. کنار صندوق جنوبی عتیقه و گردنبندهای الماس و جواهرهای یاقوتی و یک تاج طلای الماسی و زمردی گذاشتهاند. توی ضریح یک قندیل زرین دارای الماس و زمرد و یاقوت و زمرد و مروارید هست.
در هجوم ارتش بعث به نجف و حرم علوی در سال ۱۹۹۱ (میلادی) ضریح و صندوق آسیب دید. آثار این خرابی هنوز روی صندوق دیدنی است.
سمت جنوبی صندوق نزدیک بالای سر جای دو انگشت هست. آنجا سنگهای گرانبها و گوهرهایی که اهدا شدهاست.
ماجرایش در برخی منبعهای تاریخی آمدهاست. محدث نوری گفتهاست: داستان مرة بن قیس گرچه در منبعهای معتبر نیامدهاست ولی شهرتش نزد شیعیان بسیار است و بر کسی پوشیده نیست. بلکه معجزهای است که به این شهرت رسیدهاست. فردوسی و سنایی در الهینامه نیز ذکر کردهاند. سنایی این را از منقبتهای مسلّم خواندهاست.
طبق کتاب خلاصهٔ ماجرا این است: سید نصرالله حائری از عالمان شیعه از مولی عبدالکریم از کتاب تبصرة المؤمنین و سید محمد صالح ترمذی متخلص به کشفی از عالمان سنی طبق سندهای درست و معتبر آوردهاند که مرة بن قیس که کافری ثروتمند بود که بسیاری از پدران و نیاکان قبیلهاش را علی کشتهبود. او سپاهی چندهزارنفره به نجف برد و مردم نیز در درون شهر بست نشستند. پس از شش روز جنگ سپاه توانست گوشهٔ دیوار را ویران کرده به شهر آید. با ورود سپاه مردم گریختند. مره سوی بارگاه آمد و گفت «علی! تو پدران و نیاکانم را کشتهای». سپس کوشید تا ضریح [گویا منظور صندوق است] را با شمشیربشکافد. در این لحظه دو انگشت مانند ذوالفقار از درونش بیرون آمد و مره را دو نیم کرد و در جا به سنگی سیاه بدل گشت. سنگها را به دروازهٔنجف آوردند و هرکس به زیارت میآمد بدان پا میزد. چندی بعد سنگها را از نجف بردند.
روی این صندوق، ضریح نقرهای است که سیفالدین، رهبر اسماعیلیه اهدا نمودهاست. در ۱۳ رجب ۱۳۶۱ (قمری) (۵ مرداد ۱۳۲۱) طی تشریفاتی خاص و جشنی که نخستوزیر وقت نوری السعید و دیگر مهتران سیاسی شیعه حاضر بودند از آن پردهبرداری شد، هنرمندان هندی پنج سال بر رویش کار کردهبودند. ضریح از دههزاروپانصد مثقال زر ناب و دومیلیون مثقال نقره درست شدهاست. همچنین گفتهاند که ضریح را از ۸۷۵۰ مثقال زر ناب و ۱٫۵ میلیون نقره ناب ساختهاند.
ضریح از کف تا بالای تاج ۴ متر بلندا دارد. مستطیلش هم ۶٫۳۵×۵٫۱۰ متر است. طرف شرقی و غربی چهار پنجره و شمالی و جنوبی پنج پنجره دارد. البته یکی از پنجرههای جنوبی در ورودی به ضریح است.
گنبد از درون به شکل نیمدایرهای به کاشی معرق آراستهاست. بلندی گنبد تویی از کف حرم ۲۳٫۵ متر است. قطرش ۱۳٫۵ متر است. از بیرون نیز پیازی شکل است. ارتفاع این گنبد از قاعده تا نوک میله ۱۸٫۱۵ متر است. قطر گنبد بیرونی ۱۶٫۶ است و میان این دو لایه فضایی خالی هست. زیبایی نمای بیرونی در میان مسجدها و حرمهای دنیا بینظیر است.
گبند ۱۲ دریچهٔ هواگیر و نورگیر داردکه هر پنجره از بیرون ۴ متر بلندی و ۲٫۱ متر عرض و ۱٫۴۵ متر عمق دارد.
به دستور نادرشاه افشار کتیبه داخلی گنبد مطهر مینا کاری شده و پایههایش آینهکاری مقرنص. ساقهٔ تویی گنبد با شیشههای رنگین تزیین شده که بر آن آیاتی از قرآن نقش بسته پیرامونش ۲۴ بیت از قصیدهٔ عینیهٔ ابن ابیالحدید در بالا و ۲۴ بیت دیگر در پایین نوشته شدهاست. در بخش فوقانی در همان قسمت ساقهٔ گنبد پنجرههای نورگیر و تهویه هست.
میان گنبد و ساقه از تو کتیبهای با سورهٔ فجر هست و در قسمت اتصال ساقه به پایههای جهرکانهٔ گنبد سورهٔ نبأ با خط ثلث نوشته شده است.
دیوار بیرونی گنبد تا زمان نادرشاه در سال ۱۱۵۶ (قمری) با کاشی سفالی پوشانده بود و به دستور با قطعات فلزی زراندود جایگزین شد.
تعداد قطعات طلاکاری شده که در گنبد حرم علی بن ابیطالب مورد استفاده قرار گرفتهاند ۳۴۲۶ قطعه با وزن ۸ مثقال طلای ناب برای هر قطعه میباشند.
کف حرم را فرقهٔ اسماعیلیه با سنگ مرمر فرش کردند و دیوارهایش تا حدود دو متر از سنگ مرمر ایران پوشیده گشتهاست. کاشیکاری و آیینهکاری -که همه را دستهنرمندان ایرانی کردهاند- چهار طرف حرم و چهار رواقش را احاطه نمودهاست. این رواقها از شمال و جنوب و شرق، درهای ورودی و خروجی را با حرم برقرار میسازند، همچنین رواق شمالی و رواق جنوبی صحن را با حرم مطهر ارتباط میدهد.
رواق خاوری دارای دری است که در ایوان طلا باز میگردد و این ایوان که مستطیلی است در خاور حرم است و تمامی دیوارهایش طلا است.
شمال و جنوب ایوان دو گلدستهٔ زرین به ارتفاع ۳۵ متر هست است که بالایشان برخی از آیههای سورهٔ جمعه کتیبهنگاری شدهاست. در میان ایوان طلا در کنار در ورودی به رواق، چکامهای فارسی با حروف طلا ستایش علی بن ابیطالب به خط محمدجعفر اصفهانی، به تاریخ ۱۱۵۶ قمری، در از سرودههای عرفی شیرازی نوشتهاند.
ایوان طلای آستانه در شمال و جنوب دارای کَفشکَن (کفشداری) است که به صحن میانجامد. این ایوان بیسقف است و در نوع خود یگانه.
در شمال و جنوب ایوان کنار گلدستهها دو چهاردیواری سقف پوشیده هست. بر این چهاردیواریها و سراسر طارمهٔ پیش ایوان و خود گلدستهها شعرهای فارسی و عربی و نیز سخنان علی نوشتهاند. برخی از این کتیبهها در حملهٔ رژیم صدام و توپ و بمب تخریب شد و بعد با طلا جایگزین شد.
صحن آستانه طرح تازهای دارد و از مهمترین ویژگیهایش این است که در چهار فصل سال طلوع آفتاب مستقیماً بر قبر میتابد و در نقطهای معین، در زمستان و تابستان رسیدن خورشید به نیمهٔ آسمان نجف در آنجا میشود. صحن دو طبقهٔ چهارگوش دارد. پیرامون صحن حجرههایی بنا گردیده و روبهروی هر حجره ایوانکی است که تا اوایل نیمهٔ دوم سدهٔ دوازدهم و اوایل سدهٔ چهاردهم خورشیدی ساکنانش را مهتران علمای امامیه تشکیل میدادند، و صحن، مرکز دانشگاه بزرگ جهان تشیع بود. تمامی دیوارها و سقف ایوان حجرهها با بهترین کاشیهای اصفهان تزیین گشته و با گذشت زمان کاشیهایش نو شدهاست. در سدههای گذشته تعمیراتی در صحن انجام شدهاست.
مساحت کل حرم ۱۳٬۲۴۴ متر مربع [احتمالاً عدد قدیمی است] و مساحت صحن ۴۲۱۹ متر مربع است که حدود یکسوم کل حرم را شامل میشود.
حرم شامل بخشهای دیگری نیز هست که شرحش مجال بیشتری میخواهد. از جملهٔ این بخشهای اصلی:
طرحهای گسترش حرم را ستاد بازسازی عتبات عالیات بر عهده دارد.
طرح اصلی توسعهٔ حرم را به نام فاطمهٔ زهرا همسر علی نامیدهاند. این صحن بزرگترین صحن سرپوشیدهٔ جهان است. این صحن را پشت حرم (غرب) خواهند ساخت. ته صحن مقام امام سجاد (علی بن حسین) خواهد بود.
ضریح
رواق غربی
ایوان شرقی بابالقبله
گلدستههاجنوبی
شمالی
|
صحن
ایوان علما
آرامگاه شرابیانی
حجرهها۱) ضیاءالدین عراقی ۲) ملا رفیع گیلانی ۲) میرزا حسن یزدی ۲) نورالدین شریعتمدار رفیع ۲) مهدی رفیع شریعتمدار ۳) محمدعلی نجفی اصفهانی ۶) محمدجواد طباطبایی تبریزی ۷) محمدجواد بلاغی ۱۱) شیخ انصاری |
۱۵) شیخ عباس قمی ۱۷) شیخ مشکور
حولاوی ۱۷) محمدجواد مغنیه ۲۱) محمدحسین نائینی ۲۳) محمدعلی اردوبادی
۲۳) محمدکاظم شیرازی ۲۳) سید محمدسعید حکیم ۲۶) آخوند خراسانی ۲۶) سید
ابوالحسن اصفهانی ۲۶) میرزا حبیبالله رشتی ۲۹) سید عبدالله بهبهانی
۲۹) سید محمد بهبهانی ۳۱) سید ابولقاسم خویی ۳۹) مجدد شیرازی: میرزای
شیرازی ۳۹) مجدد شیرازی: سید عبدالهادی شیرازی ۴۶) سید محمد
فیروزآبادی ۴۶) میرزا ابوالحسن مشکینی ۴۷) سید محمدکاظم یزدی ۴۸) سید
عبدالحسین شرفالدین عاملی ۴۸) سید اسماعیل صدر ۵۳) عبدالکریم
زنجانی
|
در مزار شریف افغانستان، بارگاهی است منسوب به علی بن ابیطالب. نامش مسجد کبود است و اهالی آنجا برخی باور دارند که آنجا مدفن اوست. البته این باور نزد قریب به اتفاق مسمانان نادرست است، ولی بارگاه مزار شریف نزد مردم افغانستان جایگاه والایی دارد. این بارگاه مورد توجه این کشور است و مورد عنایت شاهان و مردم و میران افغان بوده است.
روایتهایی از امامان شیعه دربارهٔ زیارت علی بن ابیطالب آمدهاست، از جمله: امام صادق گفتهاست که روزانه هفتادهزار فرشته پس از طواف بیت المعمور و کعبه به آرامگاه پیغمبر و علی بی ابیطالب میروند و به ایشان سلام میکنند.
پیغمبر در روایت دیگری وقتی حسن مجتبی از او میپرسد که پاداش زائر تو چیست؟، در پاسخش گفت: «پسرم! کسی که مرا در زندگی یا مردگی، یا پدرت [امام علی -علیه السلام-] را زیارت کند، بر خداوند -عز و جل- بایستهاست که در روز رستاخیز زیارتش کند و از گناهانش پاک گرداند.»
این کار برای شیعیان خیلی مورد سفارش است. ااز ابووهب بصیری نقل میکنند که میگوید: «به مدینه شدم و خدمت امام صادق رسیدم و عرض کردم: «فدایت شوم؛ محضر شما رسیدم ولی قبر امیرمؤمنان را زیارت نکردهام.» فرمود: «کار خوبی نکردی. اگر از شیعیان ما نبودی نگاهت نمیکردم به خاطر این که زیارت نکردی کسی را که خدای تعالی با فرشتگان و پیامبران و مؤمنان به زیارتش میروند.»»
همچنین از جعفر صادق نقل شدهاست که دردمندی اگر به قبرش پناه برددرمان یابد و در روایت دیگری با با شهید خواندن امام علی و امام حسین آمدهاست که خدا به این شهیدان روزی میدهد پس نیازهایتان را نزد ایشان بیان کنید آمدهاست که وقتی زائر امیرمومنان چیزی از خدا خواهد درهای آسمان برایش گشوده شود. «کسی که امیرمؤمنان را با شناخت به حقّ او و بی تکبّر زیارت کند، خداوند پاداش شهیدان را برایش مینویسد و گناهانش بخشوده میگردد و با امن و امان در قیامت مبعوث میشود و حساب و محاسبه بر او آسان میگردد و فرشتگان به پیشوازش میروند و وقتی از زیارت برگشت، فرشتگان تا منزلش همرویاش میکنند؛ اگر بیمار شود به عیادتش میروند و اگر بمیرد او را تشییع میکنند و برایش طلب آمرزش مینمایند».